دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم تاریک و تهی پشت و پس اینه ماندیم هر چند که همسایه ی آن چشمه ی نوریم خورشید کجا تابد از این دامگه مرگ باطل به امید سحری زین شب گوریم ادامه این شعر زیبای استاد #ابتهاج در ادام...
بیشتر بخوانید...سالار مگس ها
تا آنجا که به میدان کلام مربوط می شود سالار مگس ها قصه نیست ؛شعر بلندیست در رثای معصومیتی که دیریست مرده است و پرده پر آب و رنگی از خونخوارگی و وحشیگری آدمیان که اگرچه دیر زمانیست از جنگل به خیابان آمده اند ،همچنان در ایشان زنده است ... دانلود رایگان در ادامه...
بیشتر بخوانید...هژار...
آدرس اشعار من (یوسف مصطفایی) در سایت شعر نو سروده های یوسف مصطفایی در ...
بیشتر بخوانید...اگر من جای او بودم ...
استاد رحیم معینی کرمانشاهی عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . همان یک لحظه ی اول ، که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ، جهان را با همه زیبایی و زشتی ، به روی یکدگر ، ویرانه می کردم . ادامه این شعر بسیار زیبا در ادامه مط...
بیشتر بخوانید...من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا ریشه در خاکم من اینجا عاشق این خاک از آلودگی پاکم من اینجا تا نفس باقیست می مانم من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم؟! ادامه ی این شعر بسیار زیبای استاد مشیری در ادام...
بیشتر بخوانید...بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم های نگران آینه ی تردیدند نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند . . . ادامه ی این شعر زیب...
بیشتر بخوانید...سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد
سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من که بغض آشنای ابر گریه می خواهد بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی که حتی گریه های بی امانم، گریه می...
بیشتر بخوانید...ﺳﺮ ﺧﻮد را ﻣﺰن اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ
ﺳﺮ ﺧﻮد را ﻣﺰن اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ دل دﯾﻮاﻧﻪ ﺗﻨها دل ﺗﻨﮓ ﻣﻨﺸﯿﻦ در ﭘﺲ اﯾﻦ ﺑﮫﺖ ﮔﺮان ﻣﺪران ﺟﺎﻣﻪ ﺟﺎن را ﻣﺪران ﻣﮑﻦ ای ﺧﺴﺘﻪ درﯾﻦ ﺑﻐﺾ درﻧﮓ دل دﯾﻮاﻧﻪ ﺗﻨها دﻟﺘﻨﮓ ﭘﯿﺶ اﯾﻦ ﺳﻨﮕﺪﻻن ﻗﺪر دل و ﺳﻨﮓ ﯾﮑﯽ اﺳﺖ ﻗﯿﻞ و ﻗﺎل زﻏﻦ و ﺑﺎﻧﮓ ﺷﺒﺎھﻨﮓ ﯾﮑﯽ اﺳﺖ دﯾﺪی آن را ﮐﻪ ﺗﻮ ﺧﻮاﻧﺪی ﺑﻪ ﺟﮫﺎن ﯾﺎرﺗﺮﯾﻦ ﺳﯿﻨﻪ را ﺳﺎﺧﺘﯽ از ﻋﺸﻘﺶ ﺳﺮﺷﺎرﺗﺮﯾﻦ آ...
بیشتر بخوانید...زنده یاد فریدون مشیری
از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون حضرت هابیل از همان روزی که فرزندان آدم زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید آدمیت مرد گرچه آدم زنده بود از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند آدمیت مر...
بیشتر بخوانید...ابوالفضل بیهقی
6 مرداد روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی بیهقی درسال 385 ه. ق در ده حارث آباد بیهق(سبزوار قدیم) به دنیا آمد .نامش را ابوالفضل محمد نهادند. پدر ش اورا در سالهای اول زندگی در بیهق و سپس، در شهر نیشابور به کسب دانش گماشت. ابوالفضل که از هوش ویژهای برخوردار بود و به کار نویسندگی عشق میورزید، در جوانی ...
بیشتر بخوانید...زنده یاد قیصر امین پور
ما که این همه برای عشق آه و ناله ی دروغ می کنیم راستی چرا؟!... در رثای بی شمار عاشقان که بی دریغ... خون خویش را نثار عشق می کنند از نثار یک دریغ هم دریغ می ک...
بیشتر بخوانید...غزلواره های(sonnets) شکسپیر
[3579Sonnets Shakespeare دانلود Sonnets] Runtime: 2 Hours and 36 min این کتاب صوتی انگلیسی را می توانید در ادامه دانلود کنید.
بیشتر بخوانید...سوزد مرا سازد مرا
[رهی معیری] ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند**بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم **غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که مـــی خواهی دهد**با مســــکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اند...
بیشتر بخوانید...غــــــــــم دل
خوشا آن دل که از غم بهره ور بی بر آن دل وای که از غم بی خبر بی تو که هرگز نسوته دیلت از غــــــــم کجا از سوته دیلانت با خبر بی بابا طاهر هم...
بیشتر بخوانید...مجموعه ای از اشعار استاد «شهریار»
[وبلاگ جملات حکیمانه] آمـدی جــانـم به قربــانـــت ولـی حالا چرا ؟ ----- بی وفا،بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چــرا ؟ نوشدارویی و بعد از مرگ ســهراب آمــــدی ----- ســـنگدل این زودتـر می خواســتی حالا چـــرا ؟ عمر ما ار مهـلت امروز و فـردای تو نیســــت ----- مـن که یـــک امـــروز مهـــمان ت...
بیشتر بخوانید...